به گزارش خبر ساز، الجزیره قطر مقاله ای را به قلم «مهند مصطفى» درباره تبعات آتش بس غزه و تاثیراتش بر جریان های سیاسی داخل اسرائیل نوشته است.
مهند مصطفی استاد دانشگاه فلسطینی در رشته علوم سیاسی، علوم اجتماعی و تاریخ است. در زیر خلاصه ای از مقاله این استاد دانشگاه و تحلیلگر فلسطینی ترجمه و ارائه می گردد.
قمار بزرگ نتانیاهو/ ترامپ، اسب بازنده ای که رویش شرط بستند
آتشبس در نوار غزه، در نتیجه عوامل زیادی حاصل شد که مهمترین آنها فشاری است که دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا بر نتانیاهو وارد کرد تا این توافق را بپذیرد. رئیس جمهور کنونی آمریکا یعنی جو بایدن در می 2024 یک پیشنهاد آتش بس فوری بین غزه و اسرائیل ارائه داد اما نتانیاهو امضای آن را به تعویق انداخت تا مذاکرات آتش بس را زیر چتر حمایتی ترامپ برگزار کند و آن را با حمایت او به امضاء برساند. با این حال، نتانیاهو قماری را که آغاز کرده بود، باخت، زیرا ترامپ برخلاف انتظارات جناح راست، بسته پیشنهادی بایدن را بر نتانیاهو و اسرائیل تحمیل کرد.
این مساله باعث یک جنجال در بین راست های افراطی اسرائیل شد. راست های اسرائیلی از ترامپ ناامید شده اند. این مساله در لفاظی های آنها در روزهای اخیر نیز مشهود است. راست های افراطی اسرائیل که تا دیروز ترامپ را «نجاتدهنده» می نامیدند حالا می گویند « باید به ترامپ احترام گذاشت، اما نمی توان با همه وعده ها و سیاست هایش موافقت کرد.»
دومین دلیلی که باعث آتش بس و توافق در غزه شد، تغییر موضع جامعه اسرائیل و مخالفت وسیع آنها با جنگ و تمایل به توقف جنگ در نوار غزه به منظور آزادی اسرا و گروگان های اسرائیلی بود. پیش از این، جامعه اسرائیل از امضای قرارداد یا توافقی حمایت می کرد که شرط آن متوقف نشدن جنگ بود اما حالا ادامه جنگ را قابل قبول نمی دانند.
دلیل سوم، شکست عملیات نظامی اسرائیل در شمال نوار غزه است که به عنوان آخرین کارت برای فشار بر جنبش حماس، روی میز افتاد تا اسرا و گروگان ها را از طریق مبادله زمینی آزاد کند و حماس را هم مجبور به امضای توافقی کند که به طور کامل، خواست ها و شروط اسرائیل را بپذیرد.
این عملیات نه تنها به هدف خود نرسید، بلکه به دلیل تلفات زیاد سربازان و درهم آمیختن اهداف اعلام شده نظامی، به عاملی برای توقف جنگ توسط اسرائیلی ها تبدیل شد. درواقع، این عملیات نتیجه معکوس داشت. طرح ژنرال ها یعنی فشار آوردن به حماس برای آزادی اسرا و گروگان ها، با هدف ایدئولوژیک راست افراطی اسرائیل که آن را عملیاتی برای توسعه شهرک سازی ها و نه آزادی اسرا و گروگان های اسرائیلی، می دانستند در تعارض بود و جامعه اسرائیل طرح ژنرال ها را پذیرفت و از راست افراطی دوری گزید.
در این زمینه می توان گفت که نتانیاهو سه اشتباه اساسی در مدیریت جنگ مرتکب شد:
اول: امتناع او از امضای پیشنهاد صلح بایدن در ماه می؛ یعنی زمانی که جامعه اسرائیل از ادامه جنگ حمایت کرد.
دوم: عملیات در شمال نوار غزه که منجر به کشته شدن 55 سرباز ارتش و صدها زخمی شد. این عملیات منجر به از بین رفتن اجماع در مورد جنگ شد و حساسیت اسرائیلی ها را نسبت به کشته شدن سربازان، که در سال اول جنگ وجود نداشت، بازگرداند.
سوم: شرط بندی روی دونالد ترامپ، که معلوم شد شرط روی اسب بازنده بود. راست های افراطی و نتانیاهو متوجه نشدند که اولویت های ترامپ با آنها متفاوت است و ترامپ بر خلاف آنها، لزوما به دنبال توسعه جنگ یا توسعه شهرک سازی ها و ... نیست.
آتش بس و جنگ راست های افراطی/ اختلاف میان تیم اسموتریچ و بن گویر
آتش بس کنونی یک برخورد مستقیم با سیستم جدید جناح راست گرا در اسرائیل است؛ جناح راستی که از سال 2009 و با بازگشت نتانیاهو به قدرت در صحنه سیاسی اسرائیل شکل گرفت.
راست گرایی افراطی جدید اسرائیل مجموعه ای از اندیشه های تند است که مهمترین آنها عبارتند از:
الف. امتناع از عقب نشینی از سرزمین های اشغالی توسط اسرائیل و تلقی این عقب نشینی به عنوان دلیلی بر ضعف داخلی، شکاف در پروژه شهرک سازی و تهدیدی برای امنیت ملی. آنها متعهد شدند که خروج از نوار غزه و شمال کرانه باختری در سال 2005 باید آخرین عقب نشینی اسرائیل باشد.
ب. رد قراردادهای مبادله زندانیان؛ نه تنها به این دلیل که تهدیدات امنیتی ایجاد می کند، بلکه به این دلیل که نشان دهنده پذیرش وجود یک جنبش ملی فلسطینی و یک نهاد سیاسی مستقل برای طرف مقابل است. این امر در تضاد با گفتمان راست گرای جدید است که به هیچ وجه، «وجود مردم فلسطین» را به رسمیت نمی شناسد.
توافق جدید هر دو اصل را زیر سوال برد و حالا راست گراهای افراطی اسرائیل در بحران هستند و میان آنها شکاف ایجاد شده است. در بحبوحه بحرانی که پس از اعلام استعفای بن گویر از دولت نتانیاهو پس از انعقاد قرارداد آتش بس، رخ داد، «حزب صهیونیسم مذهبی» به ریاست اسموتریچ اعلام کرده که خطش را از خط بن گویر جدا می کند و تمایل به ماندن در ائتلاف با نتانیاهو دارد.
البته وزرا و اعضای جنبش صهیونیسم مذهبی با این توافق مخالف بوده و آن را برای امنیت اسرائیل فاجعه بار می دانند. با این حال، با وعده از سرگیری جنگ و تشدید شهرکسازی در کرانه باختری، ماندن خود در دولت را ضروری می دانند و معتقدند نباید از دولت ائتلافی خارج شد.
شرایط فعلی باعث شده بین طرفداران حزب «صهیونیسم مذهبی» به ریاست اسموتریچ و طرفداران حزب «عظمت یهود» به ریاست بن گویر اختلاف ایجاد شود و در واقع، شکافی عمیق میان دو شاخه از راست گراهای افراطی به وجود بیاید. مخاطبان اسموتریچ عمدتاً از شهرک نشینان کرانه باختری تشکیل می شوند و او نماینده مهاجرنشینان است. این در حالی است که بن گویر نماینده ساکنان قدیمی اراضی اشغالی است. در واقع، بن گویر طرفدارانی از بین شهرک نشینان و همچنین، «جناح راست محافظه کار»، به خصوص یهودیان شرقی دارد. بن گویر در سخنرانی های خود بیشتر وعده افزایش امنیت شخصی و سرکوب فلسطینیان و اعراب اسرائیل را می دهد و بر خلاف اسموتریچ، روی اسرای فلسطینی حساس است و دوست ندارد آنها آزاد شوند.
بنابراین، توافق اخیر بیشتر، ضربه ای بزرگ به قلب بن گویر و سیاست هایش به ویژه در رابطه با اسرای فلسطینی تلقی می شود، زیرا او برای سوء استفاده از آنها تلاش می کرد و در یک سخنرانی عمومی، به اعمال محدودیت های وحشیانه بر فلسطینی ها و اعراب مباهات کرد. این در حالی است که اسموتریچ سخنرانی ها و کارهای خود را بر سکونتگاه ها و جمعیت مهاجران صهیونیست و ساخت شهرک ها متمرکز کرده است.
بنابراین، اسموتریچ می تواند در میان مخاطبان خود، بقایش در دولت ائتلافی نتانیاهو را توجیه کند. خروج او از دولت نتانیاهو می تواند «پروژه شهرک سازی» را در معرض خطر تعلیق قرار دهد و به همین دلیل، می توان گفت منافع حزب و جنبش او «باقی ماندن در دولت» است.
آتش بس به نفع نتانیاهو است یا نه؟
نتانیاهو توافق اخیر را به عنوان یک فرصت راهبردی جدید برای اسرائیل در منطقه، مانند دستیابی به توافق عادی سازی روابط با دیگر کشورهای عربی یا تضمین پایان حکومت سیاسی حماس در نوار غزه، تفسیر کرده است.
اما از سوی دیگر می توان ادعا کرد که این توافق، آینده سیاسی نتانیاهو را نابود خواهد کرد و این مساله خود را در اولین انتخاباتی که در اسرائیل برگزار شود، نشان خواهد داد.
خیانت بزرگ ترامپ به نتانیاهو/ کار بی بی تمام است؟